سوختن برای نسوختن
به گزارش حیوان خانگی بگیر دو همیار محیط بانان زاگرس كه برای خاموش كردن آتش سوزی رفته بودند، در بیمارستان بستری اند. فرمانده یگان حفاظت محیط زیست می گوید این سازمان نمی تواند به نیروهای داوطلب مصدوم از آتش سوزی كمك نماید.
به گزارش حیوان خانگی بگیر به نقل از ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «۱۰ روز بود که کسی «البرز» را در خانه ندیده بود. رفته بود به زاگرس. به بلندی های خامی که از اوایل خرداد می سوخت. شعله ها خاموش و باردیگر زبانه کشیده بودند تا چهار روز. بعد آتش به «دیل» افتاد و البرز زارعی دنبالش رفت. با دست خالی به پیکار آتش رفت و مثل رویا جان فزا، دختر ۱۹ساله دهدشتی، با زخمی بر تن برگشت. او را که سال پیش روی یکی از بلندی های برفگیر زاگرس، ایستاده و خوانده بود: «چو ایران نباشد تن من مباد»، با ۴۰ درصد سوختگی به اتاق عمل بردند. البرز از چند روز پیش که صورت سوخته اش را در آینه دیده، ساکت است.
رویا هم با هم نوردانش به بلندی های گُرگرفته خاییز رفته بود که صخره ای از شدت حرارت منفجر شد و غلتید و روی پایش افتاد. او را با پای شکسته و زخمی، در نیمه شبی از خاییز سوخته پایین آوردند. رویا باردیگر کِی می تواند از کوه بالا برود؟ مشخص نیست.
البرز برای زاگرس سوخت
«همیشه ز مار ایترسیدُم. ولی مِنِ ای آتش سوزییَل، مظلومیت ماره دیدُم. نه تنها مار، همه موجودات؛ پرنده، چرنده.» البرز تا پیش از این از مار می ترسید و در آتش مارها و پرنده های سوخته را دیده بود. حال البرز، کوهنورد ۳۸ساله، عضو تشکل زیست محیطی سبزگامان و انجمن کوهنوردی زاگرس امروز چطور است؟ بیهوش است و در اتاق عمل. برادر کوچک ترش حمید می گوید از روزی که تصویر خودش را در آینه دیده، خودش را باخته. پیش از آن می اظهار داشت: «مو به خاطر طبیعت جون خومه به خطر انداختُم و پاش بیفته صد بار دیگه ایرُم مِنِ تَش.» البرز اهل گچساران است؛ از اهالی لر.
چشم های البرز باد کرده و مژه هایش سوخته. حمید او را یک روز پیش از عمل جراحی در اتاق ICU از پشت شیشه دیده بود: «با مکافات چشمش را باز کرد تا ما را ببیند. روزبه روز حال جسمی اش در حال بهترشدن است اما اصلا روحیه ندارد. بدن سوخته اش عفونت دارد و پاهایش پر از زخم های عمیق است. عملش برای بهترشدن همین زخم هاست.» خانه شان گچساران است، محله جزیره. البرز پس از خاموشی آتش خامی، رفته بود به کوه دیل. خودش تعریف کرده بود که «داخل دیواره ای گیر کِردم. آتش از پایین زبانه کشید و آمد سمت من. هیچ راه فراری نداشتم. همانجا ماندم و سوختم.»
حمید می گوید: «به جان خودم و البرز، او تمام ۱۰روزی که آتش سوزی بود، خانه نیامد. یا خامی بود یا کوه دیل. او لیسانس کامپیوتر دارد و حراست شرکت نفت می باشد. عاشق طبیعت است و بسیاری از قله ها را فتح کرده. نتوانسته بود زاگرس را در آتش ببیند. روز آخر سرپرستش به او گفته بود تو که مرخصی نداری. شبکار بود و اول بامداد رفت به کوه. وقتی این اتفاق افتاد، او را به یک پانسیون در گچساران بردیم. البته که مشهور است به کشتارگاه و امکاناتی ندارد. گفتند ببریدش یاسوج. نمی دانستیم که این هم کار اشتباهی است. پنج روز در بیمارستان یاسوج او را نگه داشتند و بعد درخواست دادیم که ببریمش اصفهان. گفتند دیر آورده اید، عفونت کرده. در یاسوج اصلا رسیدگی نمی کردند و اگر دو روز دیگر صبر می کردیم، همه چیز برای برادرم تمام می شد. حالا در اصفهان اوضاع خوب است خدا را شکر!»
البرز حالا در بیمارستان تخصصی سوانح سوختگی اصفهان است و برادر و خواهرش برای پیگیر کارهای درمانی او همراهش آمده اند. این طور که حمید می گوید، استاندار و مدیر منابع طبیعی یاسوج و مسؤلان اصفهان به دیدار البرز رفته اند و به او و خانواده اش کمک کرده اند. آنها همه هزینه درمان، رفت وآمد و اسکان همراهان را هم پرداخته اند. «معلوم نیست که کی ترخیص شود اما دکتر گفت یک ماه دیگر می تواند بیاید برای عمل زیبایی. صورتش خیلی عوض شده و از این بابت غمگین است. البرز برادر بزرگ تر ماست و سرپرست خانواده. سال ۸۰ پدر فوت کرد و ما چهار برادر و یک خواهر با هم ماندیم. مادرم زن پیری است که پس از این ماجرا هر روزش به گریه می گذرد؛ یک چشمش اشک، یک چشمش خون. شب و روز زنگ می زند و گریه می کند. او از همه مان بیشتر به هم ریخته.»
رویای کوه بدون آتش
معلوم نیست که رویا جان فزا باردیگر کِی بتواند به کوه برود. دو انگشت پایش زیر ضربه تکه سنگ بزرگ شکسته و پای دیگرش به کل زخم شده. او دانش آموزی ۱۹ ساله است، جوان ترین عضو گروه کوهنوردی توکا که در آتش سوزی خاییز با هم نوردانش از ارتفاعات بالا رفت و با شاخه های تَر، شعله ها را خواباند... «من ساکن دهدشتم. ۴۰ دقیقه راه است تا خاییز. آن منطقه ای که می سوخت را از بچگی دیده بودم؛ منطقه پادوک، روستای پدری. یک سالی می شود که همراه کوهنوردان شده ام و وقتی گفتند آتش سوزی شده، برنامه رفتن ریختیم. من تا حد توان کمک کردم اما موقع برگشت، تکه سنگی از بالای کوه پرتاب شد و زخمی شدم.»
تاریک بود و کوهنوردان به رویا کمک کردند و او را به پایین کوه آوردند؛ با ترس و سختی. او را به بیمارستان امام خمینی دهدشت بردند و پنج روز آنجا بود و عمل جراحی کرد؛ بی آن که کسی از میان مسؤلان استان بداند دانش آموزی برای نجات طبیعت جانش را به خطر انداخته و از آتش صدمه دیده. روز گذشته بالاخره مسئولانی از فرمانداری دهدشت و اداره محیط زیست به ملاقات رویا رفتند و احوالش را پرسیدند. رویا می گوید: «تا الان همه هزینه ها را خودمان پرداخته ایم اما گفتند شاید یک بیمه به من تعلق بگیرد، هرچند مشخص نیست. فعلا باید بی حرکت باشم. خانواده ام به خاطر صدمه ای که دیده ام، دلخورند. اما خوشحال اند که قصدم کمک به طبیعت بوده. پدر و عمویم هم همین طور هستند، همیشه به کوه می روند و طبیعت را دوست دارند.»
محیط زیست نمی تواند به داوطلبان کمک کند
سازمان محیط زیست نمی تواند به نیروهای داوطلب مصدوم از آتش سوزی کمک نماید. جمشید محبت خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست می گوید: «ما نمی توانیم هیچ حمایتی از نیروهای داوطلب داشته باشیم. در لایحه پشتیبانی از محیط بانان و جنگل بانان این مورد را تعریف کردیم تا داوطلبانی که بخصوص برای کنترل حریق پیش می آیند و مصدوم می شوند، هزینه درمان شان را پرداخت نماییم اما شورای نگهبان به علت بارِ مالی آنرا رد کرد و در نهایت از لایحه حذف شد.»
اشاره او به تبصره ۲ ماده ۲ لایحه پشتیبانی از محیط بانان و جنگل بانان است که می اظهار داشت: «سازمان محیط زیست و منابع طبیعی موظف به پرداخت هزینه های درمانی، جبران صدمات و خسارات وارده و همیاران طبیعت و محافظان افتخاری و داوطلبان مردمی در اقداماتی در رابطه با پیشگیری و اطفای حریق جنگل ها و مراتع کشور هستند.»
به گفته محبت خانی، در قانون جدیدی که سه چهار روزه ابلاغ گردیده، از همیاران محیط بان و افرادی که از روی علاقه و دلسوزی برای اطفای حریق می آیند، هیچ حمایتی نمی گردد، اگر اتفاقی برای کسی بیفتد، «سازمان کاری جز دعا نمی تواند بکند.»
فرمانده یگان حفاظت خبر می دهد که در آتش سوزی های اخیر ۹ محیط بان مجروح شده و همه آنها درمان شده اند. «محیط بانان در مقابل حوادث بیمه اند، این دومین سال است که این کار را انجام می دهیم. آنها تحت پوشش بیمه تکمیلی اند و اگر هر اتفاقی برایشان بیفتد، جبران خسارت می شود. اگر حین مأموریت - حتی در زمان اطفای حریق - صدمه ای ببینند که نقص عضو شوند، جانبازی به آنها تعلق می گیرد و در صورتیکه جان شان را از دست بدهند، شهید محسوب می شوند. مشکل اینجاست که محیط بانان تجهیزات اطفای حریق کمی در اختیار دارند.»
منبع: getpet.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب